فارسی
1403
شومیز
بالک
رقعی
1
300
720
585
بخشی از متن کتاب صحرای ویرانگر : نگاه امیرسام به جد پرتعشق بود. پشت دست دخترک را با تاملی محترمانه بوسید و دل صحرا لرزید. نفسی که حبس کرده بود را بیرون داد. تردید جایش را به آرامش داد.یک بوسه چه کرد با دلش؟ یک نگاه چه کرد با آن همه نخوت بیهوده؟ گاهی با همه قوی بودنت ، جسور بودن و غرور خرج اراده کردنت، نیاز داری که در خلوت با آرزوها و خواستههایت زن هم باشی.
41734.jpg
41734.jpg