کتاب «دختری که ماه را نوشید» در قالب جلد سخت منتشر شد. ماجرا از این قرار است که مردم دهکده‌ی پروتکتوریت هر سال نوزادی را به جادوگرِ جنگلِ محل سکونتشان پیشکش می‌کنند. آن‌ها امیدوارند که جادوگر با گرفتن این قربانی، دیگر کاری به کارشان نداشته باشد. اما این زن که نامش زان است، جادوگر دل‌رحمی است. او به هیولای مرداب و اژدهای کوچکی اجازه داده تا هم‌خانه‌اش شوند، پس طبیعی است با نوزادان خوب رفتار کند. او همیشه نوزادان قربانی و رهاشده را در طرف دیگر جنگل به خانواده‌هایی که توانایی نگهداری از آن‌ها را داشته باشند، تحویل می‌دهد، تا اینکه یک‌بار اتفاق عجیبی رخ می‌دهد که ماه و ستاره‌ها هم در آن دخیل‌اند. ماجرای کتاب از روزی شروع می‌شود که زان به جای نور ستاره، به یکی از نوزادان نور ماه می‌خوراند. به همین خاطر هم تصمیم می‌گیرد خودش بچه را بزرگ کند، چرا که به‌خوبی می‌داند نباید قدرت جادویی ماه را دست‌کم گرفت. زان می‌خواهد کاری کند تا نوزاد با قدرتی که دارد، نتواند به خودش و دیگران آسیب برساند. اما مگر می‌توان مانع قدرت ماه شد؟ کتابی زیبا و خواندنی که برنده‌ی جایزه‌ی نیوبری هم شده است.